آخه اینم مملکته داریم؟

هی روزگارررر

این هفته گروهمون یه مسافرت گذاشته که نمی تونم به خاطر این دانشگاه لعنتی برم، شنبه هوش مصنوعی امتحان حذفی گذاشته از سه فصل اول، کلاس خودش پنج شنبه است اونوفت امتحان رو شنبه گذاشته، خدا رو هزار مرتبه شکرم که حرف حالیش نمی شه، یه جورایی شیش و هشتش می زنه  از خود مچکره دیووونههههههههههههه  خوب چیه عصبانیم، نکنه انتظار دارین خوشحال باشم و بندریم .... 

حالا نمی تونم برم سفرررر خیلی غصه دارم من الان

کادر درمان

نمی دونم شما تا حالا چندبار گذرتون به بیمارستان افتاده! چند درصد مواقعی که با کادر درمان سرو کار داشتین از برخوردشون رضایت دارین؟

خوب فکر می کنم که بیشتر ما در اکثر مواقع برخورد خوبی رو شاهد نیستم، واقعا چراااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این مورد درباره پرستارها خیلی بیشتر صدق می کنه، من توی دانشگاه دوستانی داشتم که مامایی یا پرستاری می خوندند و چه چیزهایی که از بی توجهی پرسنل می گفتند که حتی به مرگ بیمار هم منجر می شد.

در این جور مواقع فکر می کنم که چرا باید این افراد اجازه چنین برخوردهایی رو داشته باشند، مگه غیراز اینکه برای کاری که انجام می شه حقوق دریافت می کنند،

حالا یه بحث مسئله قانون  و مقررات که اقراد رو ملزم به رعایت رفتار مناسب می کنه یه بحثی هم خوی و خصلت انسانیه که از هر آدمی انتظار می ره

خیلی از افراد کادر  با آدما به چشم ابزار نگاه می کنند نه یه آدم، مثل معماری که مصالح ساختمون براش ابزاره، اگر غیر از این بود رفتار مناسب تری داشتند، چرا که خود بیمار و همراهانش به اندازه کافی استرس و ناراحتی درشون وجود داره و درک این مسئله خیلی سخت نیست، پس چه اشکالی داره با رفتاری معقول تر با اعصاب و روان بیمار و همراهان بازی نکنند 

خونه مادربزرگه

 امروز رفتم سروش خونه مادربزرگه رو خریدم و حالام دارم می بینم 

اون قسمتیه که مخمل بدجنس نوک طلا و نوک سیاه رو به هوای باغ قورباغه ها می خواد گمشون کنه

امس من نوک سیاه است ....

ازاجمونو گرفته، ...  

ای جانمممممممممممم، یادش بخیر، چه دورانی بود، چه برنامه های معرکه ای داشتیم 

خوندن این نوشته خیلی خیلی حس خوبی بود، انگار یکی ذهنم رو نوشته باشه، اعتراف می کنم که نمی تونم خوب بنویسم افکارم رو، ولی  یکی اینکار رو کرده انگار،

این لینک رو ببینید

http://talkandtea.net/1389/02/06/glassy-love/ 

 

مرسی که اینقدر زیبا نوشتین!