یه روز دیگه

این روزام بیشتر به خرید می گذره. قرار بود دوشنبه مبل هام رو بفرستن که زنگ زدم آماده نبود، گفتن فردا، یعنی امروز. تا الان هم که خبری نشده ازشون. البته خودمم خیلی عجله ندارم، چون احتمالا بخوان صبح بیارن که منم اداره هستم. همون پنج شنبه هم بیارن عالیه.

دیروز بعد از اداره رفتم خونه، لوله بخاری و اون میله دوش رو که برادرکوچیکه گرفته بود و جفتش هم نمی خورد بردم که عوض کنم، بعدشم رفتم یه کمی خرت و پرت خریدم و اومدم خونه وسیله ها رو گذاشتم، دو سه باری اومد رو رفتم، شام هم کباب تابه ای بسیار بدمزه ای پختم و خوردم. و برای امروز ناهار هم آوردم.

خونه هم هنوز جمع و جور نشده، لباسا هنوز تو بقچه وسط اتاقه، از بس دیر می رسم و خسته ام. امیدوارم بشه پنج شنبه و جمعه تمومش کنم، البته احتمالا باید خونه مامان و بابا هم برم.

دیشب بارون اومده و وقتی صبح پرده رو زدم کنار، کلی ذوق زده شدم، من عاشق بارونم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد