یه روز خوب

احساس می کنم امروز یه روز خوبه ، گرچه کلاس دیروز رو گند زدم 

مجبور شدم شیرینی ماشین کله پاچه بدم، اونم به علی که به عنوان همراه هم آمده بود، علی یکی از دوستامه که مجبورم کردم شیرینی بدم، من هم از اونجائیکه هوس کله پاچه کرده بودم رفتیم کله پزی و یه دلی از عزا در آوردیم.  

هی بهش می گم بنده خدا، داشتن ماشین اون هم بدون گواهینامه چه فایده ای داره به خرجش نرفت که نرفت. 

بعدشم از ساعی تا ونک پیاده اومدیم و کلی حرف زدیم، علی داره از ایران می ره و خلاصه کلی سربه سرش گذاشتم، همیشه کلی براش ادای خواهرا رو در می یارم،نه اینکه خواهر نداره لازمه یکی مدام ادبش کنه  و غر بزنه بهش 

خلاصه اینجوریا 

آهان راستی امروز سر پارک وی تو صف اتوبوس که بودم روبروم بالای یه مغازه دو تا پرنده داشتن برای خودشون لونه درس می کردند، کلی تحت تاثیر قرار گرفتم 

کاش زندگی ما هم به همین راحتی بود

 

بعدا نوشت: احتمالا همون دوم فروردین به دوستانم ملحق می شم گرچه هنوز بلیطم رو اوکی نکردم. 

در ضمن سرم خیلی درد می کنه، البته فکر می کنم بیشتر از چشمام باشه، حوصله ام نداره، بخصوص حوصله کلاس رانندگی امروز رو 

در ضمن امروز وقت دکتر هم دارم، دکتر تغذیه، می رم دکتر که چاق شم فک کنننننننننن  می دونم داری تو دلت بهم می خندی، ولی خوب یه ۴-۵ کیلو کمبود وزن دارم، یعنی با قد صد و هفتاد باید ۶۴ کیلو باشم که الان ۵۹ کیلوام،

نظرات 1 + ارسال نظر
vo0ro0jak پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:42 ق.ظ http://vo0ro0jak66.blogsky.com

آنی خل منم 170 در 63 هستم فکر میکنم چاق شدم باید برسم به 57.پس تکون نخور دیوونه که الان نرماله نرمالی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد